قصه ششم
سلام نازكم خوبي بهت خوش ميگذره اين روزها خيلي اذيت ات زياد شده عزيزكم امروز تولد ماماني هست همه به مامان زنگ زدن و تولد شو تبريك گفتن و در ضمن پنج شنبه شما اولين مهموني تون خونه خاله فاطي با هم رفتيم خيلي خوش گذشت البته عيد ديدني بود كه نرفته بوديم راستي راز تو بر ملا شد من و بابايي به همه گفتيم يك ني ني خوشگل داريم و همه خيلي خيلي خوشحال شدن از وجود تو. ...
نویسنده :
مامان سمیه
8:36